شهيد جنگلي در یکم فروردین سال 1347 در روستاي سهل آباد از خانواده اي مستضعف و مذهبي چشم به جهان گشود و دوران طفوليت را گذراند و در سن 6 سالگي جهت رفتن به مدرسه ثبت نام نمود. سال اول ابتدايي در روستاي سهل آباد در دبستان کوشش با هوشياري و خواندن درس و علاقه مندي به کتاب هايي که داشت خوشبختانه با موفقيت گذراند و سال دوم مشغول به تحصيل شد و با موفقيت و هوشياري به ترتيب هر سال يک کلاس را مي خواند و به کلاس بالاتر مي رفت و تا سال پنجم ابتدايي را با موفقيت پشت سر گذاشت و به کلاس اول راهنمايي در مدرسه آيت الله غفاري در روستاي ماهفرخان ثبت نام نمود و ادامه تحصيل نمود و اين سه کلاس راهنمايي را در مدت سه سال با موفقيت طي نمود و خوشبختانه به استهبان رفت و جهت ثبت نام به هنرستان شهيد مرشدي مراجعه نموده و در آن جا سال اول هنرستان را در رشته هنرجويي راه و ساختمان مشغول تحصيل شد و با موفقيت سال اول را به پايان رسانيد و سه ماهه تعطيلي تابستان براي اولين بار به پايگاه بسيج استهبان مراجعه و جهت ثبت نام و عضو بسيج شدن مراجعه کرد و روانه جبهه هاي حق عليه باطل گرديد و تا با صداميان کافر بجنگند و مبارزه نمايد و در مدت حضور در جبهه با موفقيت کامل و صحيح سالم با روحيه اي چندان باز و خوشحال به محل بازگشت و در سال دوم هنرستان جهت ادامه تحصيل روانه گرديد و ثبت نام نمود و خوشبختانه سال دوم هنرستان را با موفقيت به اتمام رساند و دوباره براي دومين مرتبه در تابستان سال دوم اين سه ماهه تعطيل را لازم دانست که روانه جبهه حق عليه باطل گردد و مدت سه ماه تابستان را در جبهه گذراند و با روحيه اي شاد جهت ادامه تحصيل سال سوم هنرستان آماده شد و با موفقيت سال سوم را گذراند و در تابستان سال سوم با از دست دادن پدر خود و روي دادن مشکلات و ماموريت يک ماهه که از طرف هنرستان به وي ابلاغ شده بود جهت کار آموزي موفق به جبهه رفتن نشد و در همين تابستان براي دانشگاه آزاد استهبان رشته عمران ثبت نام نموده و در کنکور امتحانات موفق شد و با شروع مدارس سال چهارم را آغاز نمود و از مسئولين دانشگاه به مدت 2 ترم اجازه گرفت که پس از پايان سال چهارم وارد دانشگاه شود و در اين مدت مشغول تحصيل بود و هميشه در فکر رزمندگان بود. در شب هاي جمعه در گلزار شهدا با قرائت قرآن براي شادي روح شهيدان و روحيه دادن به خانواده هاي شهدا مخصوصاً به خانواده دايي خود (پدر شهيد ناصر دربنداني) وقت خود را صرف مي نمود و شب هاي جمعه به مراسم دعاي کميل مي رفت و با حضور و همکاري و اهميت خاصي با قلبي پاک و روحي شاد مشغول دعاي کميل مي شد و خيلي اهميت به گفته هاي امام داشت و منتظر موقعيت خاصي بود که بتواند به جبهه برود. جبهه رفتن را يک حکم واجب مي دانست و تا شروع عمليات کربلايي 5 در تاريخ 1365/10/29براي سومين مرتبه روانه جبهه حق عليه باطل گرديد و در تاريخ 1365/11/07 ساعت 11 صبح با اثابت ترکش به ناحيه سر به آرزوي ديرين خود رسيد.
10 فروردين 1403 / 19 رمضان 1445 / 2024-Mar-29