یحیی عزیز در سال 1348 در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. هنگام تولدش پدرش در تهران مشغول انجام وظیفه مقدس سربازی بود. مادر هیچ گاه بدون وضو او را شیر نداده. در سن 2 سالگی به علت بازیگوشی گاز فردار رویش افتاد که خوشبختانه با توجه به سنگینی گاز آسیبی به او نرسید. در سن 4 سالگی به علت شغل پدرش که پزشک بود و در طبس انجام وظیفه می کرد مجددا اتفاق دیگری رخ داد و یحیی در باغ گلشن طبس در چاه افتاد که به قدرت خدا زنده ماند و او را از چاه نجات دادند. در سن تقریبا 8 سالگی از کوه پرت شد که مختصر جراختی برداشت و خداوند عمر دوباره به او داد. در سن 16 سالگی با ماشینی تصادف کرد که خداوند او را حفظ کرد. تا این که در سن 17 سالگی در راه هدف مقدس و دفاع از اسلام و قرآن به افتخار شهادت نائل شد.
یحیی عزیز از سن 5 سالگی قرآن را آموخت و تمام قرآن را بدون غلط قرائت می کرد. در سن 5 سالگی چون با استعداد بود از طریق سپاه دانش آن زمان به مدرسه رفت. از کودکی بچه ای با استعداد ساعی شجاع نترس بی باک و از هیچ چیز واهمه نداشت. او جوانی قاطع، با صلابت،خوش بیان، حساس و مهربان و طرفدار مستضعفین بود. از نظر عبادی از 9 سالگی یک رکعت نمازش ترک نشد او از سن 12 سالگی تمام روزه هایش را می گرفت. عاشق ماه مبارک رمضان بود. شب های ماه مبارک را با برادرش تا سحر در مجالس تفسیر قرآن (جز) می گذراند. مقید به شرکت درنماز جمعه و نماز اول وقت بود و در دعای کمیل شرکت می کرد. او در برادرش در حزب جمهوری اسلامی مشهد نام نویسی و در کلاس هایش شرکت می کرد. دوران راهنمایی و در دبیرستان را در مشهد گذراند. عضو انجمن اسلامی دبیرستان شهید مهدی حکمت و عضو بسیج مسجد قائم بوود و در فعالیت های مسجد همکاری داشت در تابستان سال 1365 داوطلبانه 3 ماه از طریق بسیج به کردستان اعزام گردید. روی علاقه ای که به نهادهای انقلابی و سپاه داشت در بورسیه پزشکی سپاه قبول شد. با این که امکانات مادی و رفاهی و شغلی برایش فراهم بود مجددا به جای رفتن به دانشگاه، جبهه را انتخاب کرد و در سپاه حضرت مهدی(ع) ثبت نام و با گردان روح الله (لشکر 5 نصر) عازم جبهه اهواز گردید و از آن جا به کردستان اعزام گردید تا در تاریخ 2/2/66 در ارتفاعات سلیمانیه بعد از فتح قله ماهوت در عمق خاک عراق به شهادت که نهایت آمال و آرزویش بود رسید و همان طوری که خودش گفته بود در دانشگاه واقعی و خدائی قبول گردید. یحیی با قاطعیت و بدون هیچ توقع و چشم داشتی با این که خود دانشجوی پزشکی و پدرش پزشک بود دانشگاه امکانات خصوصی و رفاهی را کنار زد و فدای ایمان و هدف مقدسش کرد. در تاریخ 10/2/66 پیکر پاکش را که در اثر ظلم و ستم صدامیان در اثر ترکش های متعدد سوراخ سوراخ شده بود در بهشت رضا مشهد مطابق خواسته خودش در کنار دوسان همرزمش به خاک سپردیم.
03 خرداد 1404 / 26 ذيالقعده 1446 / 2025-May-24