شهید سیدمحمد خاکساری در اردیبهشت سال 1345 در خانواده ای مذهبی و از سادات حسینی منسوب به صدیقه طاهره(س) متولد شد. تحصیلات مقدماتی را تا پایان دوره دبیرستان با موفقیت گذراند. ذکاوت، تیزهوشی، صمیمیت، محبوبیت، خدمت به اهل بیت عصمت و طهارت، تواضع، نظم و انضباط، صبر و استقامت و پایداری از مهم ترین ویژگی هایی است که به وی شخصیتی ممتاز بخشید.
شهید خاکساری از همان اوان کودکی در هیئت مذهبی سادات الحسینی با عنوان خادم الحسین توفیق خدمت یافت و به گفته پدرشان چون ایشان بسیار ارادتمند به اهل بیت عصمت و طهارت بوده است نسبت به احکام دین مقدس اسلام و خانواده پیامبر(ص) علاقه وافر داشت و به ویژه در مراسم هیئت محترم سادات الحسینی به طور مداوم شرکت می نمود. گوشت و پوست وی با محبت اهل بیت علیهم السلام به خصوص حضرت فاطمه(س) عجین شده بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی با سعی و تلاش فعالانه در راهپیمایی ها و عزاداری امام حسین(ع) و پایگاه های بسیج شرکت نموده و همیشه حضور مستمر داشت. وضعیت تحصیلی ایشان در سطح مطلوب بوده به طوری که تمامی معلمان و مدیران نسبت به وی رضایت و عنایت خاص داشتند و به کرات موجبات تحسین و تشویق آنان را فراهم آورد. وی پس از اخذ دیپلم در سال 1363 از طریق آزمون سراسری در مرکز تربیت معلم شهید مفتح فردوس در رشته آموزش ابتدایی پذیرفته شد و به ادامه تحصیل پرداخت. چون به قرآن و دعا و راز و نیاز علاقه وافر داشت در مرکز تربیت معلم یکی از برگزار کنندگان فعال دعای شریف توسل و کمیل و سایر مراسم مذهبی بود.
با توجه به این که ایشان در پی فرصت برای حضور در جبهه نبرد بود دوران تربیت معلم را بهترین زمان برای عزیمت به جبهه تشخیص داد و در سال دوم تربیت معلم به تاریخ پنجم دی ماه 1364 با سایر دوستانش در مرکز تربیت معلم عازم میدان نبرد گردید.
به گفته یکی از همرزمانش شب عملیات والفجر هشت فرمانده همه ی رزمندگان را خواست و گفت سه گروه را در جمع خود نمی پذیرم آنان که دل به دنیا بسته اند و از آن نمی توانند صرف نظر کنند، کسانی که از حمله دشمن هراس به دل دارند و آنان که تجربه کافی برای عملیات ندارند. کسانی که اولین بار اعزام شده اند می توانند در عملیات شرکت نکنند هرکسی داوطلب است دستهایش را خضاب کند. شهید با آن که اولین بار اعزام شده بود اعلام آمادگی کرد و گفت: من یکی از اولاد امام حسین(ع) هستم و خون جدم در رگ های من جریان دارد و با نوحه سرایی رزمندگان دیگر را تحت تاثیر قرار داد.
او بعد از این که تلاش های خالصانه، مجاهدت ها و رشادت های زیادی را از خویش نشان داده بود در عملیات والفجر 8 در تاریخ 64/11/21 در حالی که داخل سنگر مشغول ادای فریضه نماز بود مجروح گردید و پس از انتقال به بیمارستان صحرایی در منطقه به علت شدت جراحات وارده به شهادت رسید.
یکی از همرزمانش می گوید وقتی سر شهید را در کنار گرفتم اشک های شهید را بر گونه هایش دیدم وقتی علت را پرسیدم گفت: برای چه سرم را از کنار مادرم فاطمه زهرا(س) برداشتی.