سید محسن در یک خانواده ی مذهبی در سال 1332 در تهران دیده به جهان گشود . او از اوان جوانی نسبت به مسایل مذهبی اظهار علاقه ی زیادی می کرد و به همین خاطر به عضویت کتابخانه ی مسجد لرزاده در آمد و به مطالعه کتب مذهبی می پرداخت. سید محسن در فعالیت های سیاسی- مذهبی قبل از انقلاب حضور فعالی داشت و اعلامیه های حضرت امام(ره) را در تهران پخش می کرد. پس از پیروزی انقلاب با پایان یافتن تحصیلات دوره ی متوسطه به اشتغال در امور حفاظت شرکت مخابرات و چندی در اداره بازرسی شرکت مخابرات پرداخت. در اولین کنکور اعزام دانشجو به خارج با رتبه ی عالی قبول شد ولی از آن جایی که علاقه ی عجیبی به حضور مستمر در صحنه های مختلف انقلاب اسلامی داشت راضی به ترک کشور نشد و در سال 1360 وارد دانشکده ی علوم قضایی شد.
سید محسن هر سال تعطیلات ایام عید به جبهه می رفت. پس از طی دوره ی نظامی چهار بار در جبهه حضور پیدا کرد و در عملیات خیبر در تاریخ 1362/2/12دیده بان توپخانه بود و در حالی که با دو نفر از همرزمانش مشغول انجام وظیفه بود دستور عقب نشینی به آن ها داده می شود و در همین حین بیسیم چی مورد اصابت ترکش خمپاره قرار می گیرد و سید محسن این دو را به عقب می فرستد و می گوید شما بروید من هم می آیم ولی دیگر از او هیچ خبری نمی شود.