حسين جرجاني
مقطع تحصيلي : ------------------
مكان تولد : سرخنكلاته (گلستان)
تاريخ تولد : 1336
تاريخ شهادت : 1364/12/21
مكان شهادت : فاو
عمليات : والفجر 8

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم بما صبرتم ان الله مع الصابرین

در سال ۱۳۳۶ یعنی ۲۸ سال پیش در روستایی بنام سرخنکلاته نوری در آسمان درخشیدن گرفت و خورشید درخشان چهره خندانش را باری دیگر به دنیا نشان داد و گلی از گلهای سرخ احمدی که همانا از ذریه آدم و از تبار هابیلیان بود غنچه ای دیگر باز نمود و طفلی پاکتر از گل شقایق با چهره ای نشات گرفته از چهره حسین (علیه السلام) فرزند زهرا (سلام الله علیها) و با چهره ای حاکی از مظلومیت امام حسین (علیه اسلام) و قلبی آکنده از محبت حسین (علیه ااسلام) که خون حسین (علیه السلام) در رگ هایش جاریست چشم به این دنیای عظیم و پر درد گشود. خانواده او که خانواده نسبتاً محرومی بودند او را حسین نام نهادند..

حسین دوران طفولیت را با هم سن و سالانش پشت سر گذاشت و در سن ۷ سالگی وارد مرحله ای جدید از زندگیش و محیطی دیگر یعنی دبستان شد. او دوران ابتدائی را با کوشش فراوان با نمرات نسبتاً خوبی گذراند و سپس وارد دوران تازه تر و با افکاری سوای افکار گذشته وارد دبیرستان شد. در این مرحله علاوه برتحصیل دروس و فعالیت فکری و روحی همواره به ورزش علاقه خاصی نشان می داد. مخصوصا به بازی فوتبال عشق می ورزید و همواره در مسابقات شرکت می کرد به عنوان کاپیتان معرفی می شد اما متاسفانه از آنجائی که فقر و محرومیت مادی بر زندگی او حکمفرما بود نتوانست به آرزوها و آرمانی که داشت جامه عمل بپوشاند، بنابراین وقتی که کلاس اول و دوم و سوم دبیرستان نظام قدیم را به پایان رسانید ناچار قید مدرسه و تحصیل را زد و به شهرستان تهران جهت کسب و کار و امرار معاش خانواده اش رفت. سپس بعد از یکسال کار و تلاش سرانجام در سال ۱۳۵۵ به خدمت سربازی رفته و در یکی ازبیمارستان های تهران مشغول انجام وظیفه شد. در اواخر سربازیش یعنی در سال ۱۳۵۷ بود که انقلاب اسلامی ایران به اوج خود رسیده و ایران اسلامی به دست توانا و قدرتمند امام و به رهبری قاطع او از دست عمال رژیم سر سپرده پهلوی آزاد گشت و همزمان با این انقلاب شکوهمند خدمت سربازی شهید حسین جرجانی به پایان رسید و درسال ۱۳۵۸بود که اعلامیه ای بدین گونه که "سپاه پاسداران زاهدان نیرو می پذیرد" منتشر گشت و حسین بعد از خواندن این اعلامیه روانه زاهدان گشت تا شاید بتواند از این راه به اسلام عزیز و ایران اسلامی خدمتی نماید.

بعد از یکسال و چند ماه که در زاهدان انجام وظیفه نمود از آنجایی که می دید در زادگاه خودش افراد ناآگاه و نیز عده ای ضد انقلاب بی خبر از خدا، رخنه کرده و افکار ناآگاهان را بطرفی دیگر یعنی غیر اسلامی سوق می دهند خود را مسئول دانست و نتوانست بی تفاوت بماند و ناچار محل کار و خدمتش را از زاهدان به سپاه پاسداران بندر ترکمن منتقل ساخت و حدود یکسال و نیم نیزدر بندر ترکمن در تحت فرماندهی مالک اشتر، سردار شهید اسلام و شهیدمظلوم برادر ابوعمار انجام وظیفه نمود. دوران خدمت حسین در بندرترکمن برای او دورانی بس خاطره انگیز و حساس بود که خوب است این قسمت از زندگیش را اززبان خود شهید که بر روی کاغذ آورده، بشنویم :

پس از کوتاه شدن دست اشرار و ضد انقلاب از منطقه زاهدان به شهرستان خود هجرت نمودم و پس از آن نیز در سپاه بندر ترکمن بمدت یکسال و نیم به خدمت مقدس سپاه مشغول شدیم که پس ازحمله جنگ تحمیلی عراق بر ایران عازم جبهه شدم و پس ازبازگشتن از جبهه چون در جبهه به ذکرخدا زیاد مشغول بودم و حقایقی برایم کشف گردید بواسطه این بیداری عظیم و رهنمودهای خردمندانه امام دست به یک انقلاب درونی و توبه ای زدم که طی این خودسازی و جذبه و عشق الهی کارم به جائی کشید که از خود بیخود شدم و از خداوند تبارک و تعالی بر قلب من گدای در خانه اش لطفی فرمود و یک سری تجلیات با لطف و قهر و سلطنتش و با لطف و مهربانی اش برقلب کوچکم متجلی شد که ادامه این تجلیات بمدت ۳ الی ۶ ماه بطول انجامید و پس از پایان این تجلیات و دیدار این مناظرالهی و رسیدن به عرفان و شناخت مجددا به حال اول برگشتم و پس از آن مدت ۳ سال به دنبال مطالعه سری کتابهای عرفانی امام رفتم زیرا امام عزیز آنچه را که من از دریچه قلبم و ایمانم دیده بودم او بطور کامل از نظر علمی نوشته بود که وقتی کتاب های امام را می خواندم همه چیزبرایم مشهود بود زیرا بطور عینی به یقین رسیده بودم که امام استاد عرفان و کشفیات قلبی ومعنوی اش را بطور خلاصه و روشن و روان بیان نموده است و پس از تحقیق و مطالعات پی درپیآنچه را که برایم بوضوح، پیوسته روشن بود بطور قلبی وتجلیات حق دریافته بودم بطور علمی هم در کتابهای حقانی و الهی امام نیز منعکس شده بود و عرفان من نیز بطورعلمی هم کامل گردید . حالا من ادعا نمی کنم انسان کامل هستم به هر حال یک انسان ساده هستم که روی هم رفته آن زمان به علت همین حالات من مجبور شدم با آن همه علاقه شدید از سپاه استعفا دهم البته استعفای من نیز تحمیلی بود زیرامسئول پرسنلی آن زمان گفت تو شاید دو سال دیگر اینطوری (حالت به اصطلاح روانی) بشوی. لاکن او تجلیات و عرفان و معرفت برایش حاصل نشده بود به علت سرگردان کردن من پس از خوب شدنم موجب انصراف من ازسپاه گردید زیرا هر روز می گفتند برو فردا بیا. آنقدر با من این گونه رفتار کردند که بالاخره من مجبور به استعفاء دادن شدم.

به هر حال همه انسانها باید به این عرفان برسند و خواسته خدا و امام نیز چنین است. من که از مرتبه ناقص بوسیله توبه و انقلاب درونی ظلمتها و حجابهای ظلمانی را پاره کرده بودم و به حق ونوررسیده بودم و حقیقت و حق در قلبم و همه چیزو همه جا برایم کشف گردیده بود و به کمال نسبی به اندازه وسع و ظرفیت و استعداد و قابلیت پذیرش حق و وعده های حق نائل گشته بودم دوباره بعد از استعفاء از سپاه چندین بار به جبهه رفتم و همچنین در مساجد و مجامع نیز مردم را بسوی انقلاب و وحدت و خدا ارشاد می نمودم. پس ازاین مرحله یعنی دستگیری و ارشاد خلق بسوی خدا که این مرحله نیز در سفر چهارم عرفان، یعنی به قول امام که نبوت تشریعی محسوب می شود، مانند پلیس چهار راه بعضی به مقصدشان یعنی شهادت و لقاء الله رسیدند و من همچون پلیس در چهار راه ماندم که بعد از آن نیز خود را به جبهه رساندم که شاید خدا ما را هم به مقصد برساند اما خوب گر چه شهید نشدم اما به فیوضات و معرفت الله نائل شدم که بزرگترین سعادت ها بقول امام معرفت الله و شهود حق است و بعد از آن به مدت ۷ ماه در بسیج در قسمت عقیدتی و سیاسی انجام وظیفه کردم.

شهید حسین جرجانی در سال ۱۳۶۳ با فوت ناگهانی برادرش بعد از هماهنگی کردن امور خانواده دوباره برای چندمین بار عازم جبهه شد .

حسین بعد از بازگشت از جبهه ، ساده ترین شغل یعنی خدمتگزاری در آموزش و پرورش که پر محتواترین مشاغل بشمار می رود را انتخاب نموده و در یکی از مدارس شهرستان گرگان مشغول انجام وظیفه شد و سرانجام بعد از ده بار رفتن به جبهه برای یازدهمین بار در تاریخ 6/12/1364عازم جبهه فاو شهر خون و شهادت شد و در21/12/1364 بر اثرپاتک دشمن در محاصره قرار گرفته و تا پای جان مقاومت و جانفشانی نمودند و سرانجام او و چند تن از همسنگری های با ایمانش به فیض شهادت و لقاء رفیق اعلی که همانا آرزوی دیرینه ایشان بود پیوستند.

نامشان گرامی و یادشان همواره جاوید و راهشان پر رهرو باد .

عصمت مقصودلو - همسر شهید حسین جرجانی

گزیده ای از خصوصیاتویژه شهید

۱. معتقد و مومن دارای روحیات روحانی بود .

۲. همه چیز را از خدا می دانست و از خود چیزی را نمی دانست .

۳. موفق در امر ورزش فوتبال و کاپیتان تیم بود .

۴. امام را استاد عرفان و کشفیات قلبی و معنویش را مدیون ایشان می دانست

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.