شهید در تاریخ 1346 در شهر مذهبی قم در یک خانواده روحانی چشم به جهان گشود. گام وی با تربیت پاک سرور از آزادگان و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسینعلیه السلام گشوده شد. ایام طفولیت را در همان شهرستان جوار حضرت معصومهسلام الله علیها گذراند. در شش سالگی با تبعیت والدین به به شهر زنجان رحل اقامت کردند.
هفت سالگی به سوی مدرسه راه یافت دوره ابتدائی را در دبستان خاقانی منطقه به سر برد. پس از آن دوره راهنمائی را در مدرسه انوری به نحو مطلوبی پایان داد بعد از آن در سال اول دبیرستان در دبیرستان شهید محمد منتظری جنب امامزاده سید ابراهیم زنجان گذراند.
شهید صادقی قبل از آنکه به تکلیف برسد در جلسه های قرائت قرآن و مذهبی شرکت نموده، مسائل احکام را آشنا بود، در نماز های فریضه در وقت اول حضور داشت. خیلی مواظب بود، روزه های واجب را به طور تکمیل ادامه می داد. پس از آنکه به بلوغ رسید همچنین به دستورات دین مقدس اسلام مسلط بود.
از آنجائی که اعتقاد کامل داشت ممیز حلال و حرام بود، از محرمات اجتناب و خودداری می کرد. ضمن اینکه محصل بود در هیات قرائت قرآن و تفسیر و سخنرانی ها شرکت و به احادیث و اخبار حضرات ائمه هدی علیهم السلام علاقه ای زیادی داشت. مخصوصا رساله فتوای رهبرکبیر انقلاب حضرت امام رضوان الله تعالی علیه را دائما مطالعه می کرد. به کتاب های مذهبی که در خانه موجود بود، با علاقه ی کامل مسلط بود. نکته ی جالبی که قابل ذکر است تعداد اسما شهدای کربلا را دقیقا جمع آوری نموده بود.
در فعالیت های اجتماعی با توجه به اینکه خیلی باهوش و با ذکاوت بود، در اکثر کارهای اجتماعی که در جامعه موثر داشت فعالیت می کرد. در دوره راهنمائی تحصیل در بیمارستان های مختلف و در ایام تعطیل امدادگری را یادگرفته بود. در اوایل انقلاب اکثرا در تظاهرات و راهپیمائی شرکت می نمود. هنگامی که دقیقا سن وی به 16 سالگی رسید. با توجه به اینکه به فتوای امام خمینی قدس سره شریف با دقت عمل می کرد. به خود وظیفه داشت که جهت حفظ و حراست از دین مقدس اسلام و مملکت در جبهه های جنگ علیه باطل شرکت نماید.
لذا از طریق سپاه پاسداران ناحیه زنجان دوره آموزشی اسلحه به مدت یک ماه در پادگان مالک اشتر در زنجان شرکت کرده کاملا به اسلحه آشنا شدند. پس از آن به سوی جبهه اعزام شد. از آن جائی که در قسمت امدادگری تخصص داشت در عین اعزام به عنوان امدادگر اعزام شدند. بعد از دو روز نامه ای از کردستان (اطراف بانه) به دست خانواده اش رسید. در عین خوشحالی نوشته بود که در امداد رزمندگان قرار گرفتیم. به هرحال مدت شش ماه تمام در کردستان با وضع بسیار سخت و بحرانی خدمت نموده و پس از برگشت خاطره های شیرین و جالبی را نقل می کرد. از فعالیت های شبانه روز جبهه، عملکرد خود و همرزمانشان صحبت می کرد. در همان رابطه شهید نجم الدین صادقی با کشف یک دستگاه مین دشمن و موفق به خنثی نمودن آن جان خود و همرزمانش را از خطر احتمالی نجات داده بود. بر مبنای آگاهی و بصیرت که داشت در زندگی کوتاه فعالیت فراوانی انجام داد.
در پشت جبهه با هواداران منافقین شدیدا مبارزه می کرد. به طبقات محروم جامعه بالاخص مومنین حمایت و در نماز جمعه مرتب شرکت داشت و در نماز شب غفلت نمی کرد. در زمان جبهه رفتن آرامی نداشت و به افراد خانواده اظهار می داشت که به احدی نگوئید من به جبهه می روم. بدلیل اینکه جهت رضای الهی من عازم جبهه هستم. به هر حال شهید دو بار به منطقه جنگی توسط سپاه پاسداران زنجان داوطلبانه اعزام شد که شش ماه اول که در کردستان و شش ماه دوم که همان سال شهادت بود به جنوب کشور اعزام گردید و در کربلای4 شرکت کرده بود و در عملیات کربلای5 هم حضور داشتند. شهید صادقی در سال 65 در رشته تخصصی شیمی در دانشگاه تهران قبول شد ولی قبل از رفتن به دانشگاه عازم دانشگاه بزرگتر یعنی جبهه های نبرد گردید که در تاریخ 1365/11/10در منطقه شلمچه به فیض عظمای شهادت نائل آمد. خاطره هایی که همرزمانش تعریف می کردند بدون اغراق با توجه به تقوای وی و کم حرف بودن و در قسمت سخن گفتن وی بود. بسیار دقیق و منطقی صحبت می کرد. در جبهه پیشنهاد نموده بودند که وی امام جماعت به عهده می گیری؟ اظهار می داشت که نه نه مسئولیت نماز جماعت را نمی توانم به عهده بگیرم.