خانوادهاش در نجفآباد در ایثار و فداکاری زبانزد خاص و عاماند. با توجه به تهیدستی خانواده نتوانست به مدرسه برود و در یک کارگاه در و پنجرهسازی مشغول کار شد.در نُه سالگی استادکار ماهری شد و کارهای جوشکاری را خودش انجام میداد. عشق به تحصیل، او را در یازده سالگی رها نکرد. در سال1350 مدرک دیپلم ریاضیاش را گرفت و برای سربازی وارد سپاه دانش شد. با اینکه محل خدمتش آبادۀ شیراز بود، به میل خودش، محرومترین نقطۀ استان فارس آن زمان، یعنی لامِرد لارستان را انتخاب کرد. احمد چنین انسان سختکوشی بود. او در آن روستا فعالیتهای سیاسیاش را گسترش داد؛ البته زحمات معلم شهید نصیریلاری، نمایندۀ مجلس شورای اسلامی نیز در بیدار کردن مردم آن خطه مؤثر بود. سربازیاش که تمام شد، با شرکت در کنکور در رشتۀ راه و ساختمان دانشگاه علم و صنعت، همچنین رشتۀ هواشناسی قبول شد؛ اما وارد آموزش و پرورش شد و در روستای فریدن به تدریس روی آورد. سال1356 احمد در رشتۀ ریاضیفیزیک قبول شد، سپس در دانشگاه، انجمن اسلامی را بنیانگذاری کرد تا دانشجویان را متشکل سازد. با روشن شدن جرقههای انقلاب و آغاز مبارزات، دانشجویان را دعوت به اعتصاب و تظاهرات خیابانی علیه رژیم پهلوی کرد. در ظهر روز عاشورای 1357 که مردم نجفآباد برای نماز به خارج از شهر رفته بودند، او و چند تن از دوستانش مجسمۀ شاه را به زیر کشیدند. این کار باعث شد تا نیروهای امنیتی رژیم با تشدید حکومت نظامی در روزهای 11و12 محرّم، بازار نجفآباد و خانۀ افراد سرشناس انقلابی را در آتش کینه و انتقام خود بسوزانند. او و دوستانش به مقابله با عمال رژیم پرداختند و با اینکه در 12 محرّم خودش به سختی زخمی شد، به فکر نجات مجروحان حادثه و انتقال آنها به خانههای امن بود. انقلاب که پیروز شد، احمد در افشای خط غربزدۀ بنیصدر بسیار کوشید.
احمد بنیانگذار جهاد سازندگی نجفآباد بود. این نهاد پرتلاش را در تابستان 85 تأسیس کرد و اردوهای سازندگی جهاد را به راه انداخت. بههمراه جهادگران فعالیتهای سازندگی را از روستاهای محروم شهرستان نجفآباد آغاز کرد، سپس دامنۀ کمکرسانی را تا دورترین نقاط شهرکرد گسترش داد. او بههمراه شهیدان حسین پارسا ، علی ایمانیان و دیگر دوستانش به روستاهای محروم میرفت. اگر به روستاهای اطراف نجفآباد سری بزنیم، هنوز خدمات احمد بر زبان مردمش جاری است. با آغاز جنگ تحمیلی، احمد بههمراه دوستانش جزء اولین نیروهایی بودند که از نجفآباد در کنار مبارزان خرمشهر به مقابله با دشمن پرداختند. پس از سقوط خرمشهر بههمراه دوستانش سرداران شهید حسین پارسا، علی ایمانیان، اکبر فتاحالمنان و... برای یاریرسانی به مردم و رزمندگان اقدام به تشکیل جهاد اصفهان مستقر در آبادان کرد. در سال0631 وارد سپاه شد و به سِمَت مسئول تدارکات سپاه منطقه2 کشور منصوب شد. احمد با دیگر برادران مسئول، یگانهای سپاه استان را به سلاحهای سنگین مجهز کرد که این امر در پیروزی نیروهای تیپ نجفاشرف، تیپ کربلا و تیپ امامحسین(ع) نقش بسزایی داشت. در عملیاتهای ثامنالائمه، طریق القدس، فتحالمبین و الیبیتالمقدس نقش مؤثری ایفاکرد. او در عملیات طریقالقدس و فتح بستان در ستاد فرماندهی و فراهم آوردن نیرو و تجهیزات زحمات زیادی کشید. در همین عملیات بود که برادر کوچکش محمدعلیحجتی که فرماندهی زرهی تیپ25 کربلا را برعهده داشت، به شهادت رسید. پس از پیروزی عملیات طریقالقدس، احمد در پادگان غدیر، بهعنوان مسئول در اعزام نیرو و تأمین سلاح و سرکشی به جبههها حضور یافت و نیاز جبههها را تأمین کرد. در اردیبهشت1361در سمینار فرماندهان و مسئولان جنگ در ارتباط با عملیات الیبیتالمقدس در اهواز شرکت نمود. برای مراسم بزرگداشت معلم جهادگر اسماعیلجلالی به نجفآباد آمد و پس از حضور دوبارهاش در جبهه، با سمت مسئول تدارکات سپاه دوم سیدالشهدا حین عملیات الیبیتالمقدس بههمراه احمد معین و عبدالحسین رجایی جهت بررسی منطقۀ عملیاتی و پیدا کردن راهی برای انتقال مجروحان و تدارکات پشتیبانی به خطوط مقدم رفتند و خبری از آنها نشد. این سه شهید بزرگوار در منطقۀ عملیاتی خرمشهر جاویدالاثر شدند. بعد از آزادسازی خرمشهر، همراه غنائم بهدست آمده، یک حلقه فیلم توسط رزمندهای پیدا شد که پس از چاپ آن جنایت سربازان بعثی برملا شد. از شروع تیراندازی به اتومبیل، تا هنگام شهادت آنها، عکسبرداری شده بود و بدینگونه نحوۀ شهادت آنان مشخص گردید.
15 ارديبهشت 1403 / 25 شوال 1445 / 2024-May-04