Menu
صفحه اول
|
اخبار
|
جستجوي شهدا
|
توليدات كنگره
|
درباره ما
|
ارتباط با ما
|
علي اصغر افشاري
نام پدر :
محرمعلي
دانشگاه :
صنعتي شريف
مقطع تحصيلي :
كارشناسي
رشته تحصيلي :
مهندسي مكانيك
مكان تولد :
تهران (تهران بزرگ)
تاريخ تولد :
1339/05/04
تاريخ شهادت :
1361/02/20
مكان شهادت :
شلمچه
عمليات :
آزادسازي خرمشهر(الي بيت المقدس)
زندگي نامه
خاطرات
وصيت نامه
آثار
نامه
اسناد شهيد
عكس
صوت و فيلم
خاطرات خواهر شهید علی اصغر افشاری(خانم معصومه افشاری)
راوي :
خواهر شهيد
از نظر اخلاقی ایشان سعی در انجام کارها تنها برای رضای خدا «عمل به اخلاص» و در عین حال تواضع بیش از حدشان بود.
یادم هست یک بار در بین وسایلشان با دو کتاب مواجه شدم که راجع به ولایت فقیه بود در صفحه اول یکی از آن ها جملاتی با دست خط امام خمینی (ره) به مضمون تشکر و قدردانی از زحماتشان مرقوم شده بود که امضای مبارکشان در آخر نوشته توجه مرا بیش تر جلب کرد وقتی با خوشحالی جویای آن شدم، ایشان در حالی که اشک می ریخت گفت: من خود را لایق این همه تقدیر نمی دانم و چون ایشان را خوب می شناختم فهمیدم این امر را از ما مخفی نگه داشته بود که مبادا باعث غرورشان شود و حتی از این که من متوجه شدم ناراحت شد.
از موارد دیگر که موید این خصوصیت ایشان است که البته بعد از شهادتشان مطلع شدیم این بود که ایشان در زمان انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها که اوقات فراغت بیش تری داشتند در کنار اشتغال در سپاه در جنوب تهران به صورت رایگان ریاضی و فیزیک تدریس می کردند. همان طور که اشاره کردم تواضع و ساده زیستی ایشان به حدی بود که من را بسیار متعجب می کرد چرا که؟ از چیزهایی که معمولا جوانان به آن اهمیت می دهند پوشیدن لباس های متنوع، شیک و تازه است ولی گویی ایشان از همان مردان زندگی بودند که امام (ره) درباره آن می فرماید: مردان بزرگ که خدمت های بزرگ برای ملت های خود کرده اند اکثرا ساده زیست هستند و علاقه به زخارف دنیا بوده اند و این چیزی بود که برادرم خود را ملزم به رعایتش می دانستند.
یکی دیگر از برنامه های روزانه ایشان پرداختن به مطالعه خصوصا در مورد مسائل دینی و اعتقادی بود و این امر را همواره به ما هم تاکید می کردند. می فرمودند: مومن باید اعتقادش بر اساس مطالعه و آگاهانه باشد تا هم بتواند از آن ها دفاع کند و هم مشوق و مبلغ خوبی برای دیگران شود.
ویژگی دیگرشان پیروی و اطاعت مطلق از رهبری و ولایت و به کار گیری فرمایشات ایشان در زندگی بود که بسیار خود را ملزم و مقید می دانستند که طبق سفارشات امام روزهای دوشنبه و پنجشنبه روزه بگیرند و همین طور روزهای جمعه حتی المقدور غسل جمعه می گرفتند و هر چند بیش تر اوقات پنجشنبه شب ها برای ملاقات خانواده به ابهر می آمدند ولی برای ظهر جمعه به جهت شرکت در نماز جمعه به تهران مراجعت می نمودند.
وقتی امام (ره) سخنرانی مهمی را ایراد می کردند جلوی تلویزیون می نشستند و یک به یک یادداشت می کردند اینگار چیز دیگری را در اطراف نمی بینند و نمی شنوند و اگر موفق نمی شدند از رادیو و تلویزیون استفاده کنند بیانات ایشان را از طریق روزنامه تهیه و مطالعه می کردند.
رفتار و خلق و خوی ایشان بسیار مهربان و شوخ طبع بود و نسبت به پدر و مادر متواضع بود و احترام و ادب را رعایت می کردند. وقتی که از تهران تشریف می آوردند من و مادرم برای پیشوازشان به جلوی در می رفتیم مادرم را بغل می گرفتند از پله ها بالا می آوردند و بعد زیر پایشان را می بوسیدند می گفتند: خدا بهشت را زیر این پاها قرار داده و وقتی مادرم از این کار منعشان می کرد می گفت: مامان از من راضی هستی؟
بالاخره از لحظه وداع آخرشان بگویم، برایم حتم بود این وداع، وداع آخرین ماست تا جایی که آخر به زبان آمدم و گفتم برای ما هم دعا کن خوشا به حالتان شما کسانی هستید که امام بر بازوانتان بوسه زده و بر این بوسه افتخار می کند در جوابم گفت: ای بابا، این خط نشان به من یکی نبوده! با این حال وقتی ازش خداحافظی کردم ناخودآگاه گریه ام گرفت چند قدمی دور شد و دوباره برگشت پیشانیم را بوسید و گفت: گریه نکن در عوض دعا کن دعا کن که خدا من را قبول کند و اگر برنگشتم، نگذار مامان ناراحتی کند.
پس از اعزامشان حدودا یک هفته بعد با دیدن خوابی که خودشان خبر شهادتشان را به من اعلام کردند مطمئن شدم که ایشان به آرزویشان رسیدند و بعد از سه روز خبر شهادت ایشان را دریافت کردیم.
یکی از روزها بود که مادرم خیلی برایشان دلتنگی می کرد شب هنگام در خواب دیدم در مکانی که مزارشان واقع است ایستادم، در کف زمین پارچه سفیدی پهن شده بود. روی آن تکه استخوان هایی قرار داشت که یک باره این استخوان ها به هم متصل شدند روی آن گوشت و سپس پوستی کشیده شد و به شکل انسان در آمد وقتی که در چهره اش دقیق شدم دیدم برادرم است وقتی من را دید یک دفعه بلند شد رفت کنار دیواری نشست، در حالی که اشک می ریخت و سرش را محکم به دیوار می کوبید گفت: به مامان بگو چرا ناراحت است؟ به او بگو، وقتی او ناراحت می شود من عذاب می کشم، به او بگو اگر من هزار بار دیگر هم زنده بشوم باز هم این راه را خواهم رفت. این راه، راه حق است این همان راهی است که خودم انتخاب کردم و راضیم.
نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن
29 ارديبهشت 1403 / 10 ذيالقعده 1445 / 2024-May-18
شهدای امروز
محمدجعفر پوراكبري ابرقوئي
احمد حاج نقي
محمدعلي ترابي ميبدي
سيد محمدباقر موسوي نژاد
سيد محسن مداح ساداتيه
پرويز(مهدي) طريقي
برگزیده ها
امير حسين پور
مشاهده اطلاعات شهید
پوريا خوشنام
مشاهده اطلاعات شهید
غلامرضا بامدي
مشاهده اطلاعات شهید
فرماندهان شهید دانشجو
ناصر فولادي
غلامحسين بسطامي
مسعود آخوندي
عليرضا عاصمي
غلامعلي پيچك
سيداحمد رحيمي
عليرضا موحد دانش
عباس محمدوراميني
سيدمحمدحسين علم الهدي
علي هاشمي مويلحه
محمود شهبازي
محسن وزوايي
غلامحسين (حسن) افشردي(باقري)
جاويدالاثر احمد متوسليان
Scroll