Menu
صفحه اول
|
اخبار
|
جستجوي شهدا
|
توليدات كنگره
|
درباره ما
|
ارتباط با ما
|
غلامعلي پيچك
نام پدر :
اسماعيل
دانشگاه :
دانشكده انرژي اتمي
مقطع تحصيلي :
كارشناسي
رشته تحصيلي :
انرژي اتمي
مكان تولد :
تهران (تهران بزرگ)
تاريخ تولد :
1338/07/08
تاريخ شهادت :
1360/09/20
سمت :
فرمانده
مكان شهادت :
قاسم آباد- كرمانشاه
عمليات :
مطلع الفجر
زندگي نامه
خاطرات
وصيت نامه
آثار
نامه
اسناد شهيد
عكس
صوت و فيلم
مصاحبه با همرزم شهید غلامعلی پیچک(آقای سید داوود رسولی)
راوي :
همرزم شهيد
* چرا منطقه بازي دراز براي عراق مهم بوده و اين قدر فشار آورد و اين همه در اين منطقه درگيرهاي خونين رخ داد؟
- بازي دراز يك ارتفاع پست در برابرش بود به نام دانه خشك. پشت اين، پادگان ابوذر قرار داشت كه روبروي اين پادگان گذر « كل داود » يا تنگه « كل داود» بود. همه ي فشار عراق به خاطر اين بود كه از اين بازي دراز پايين بيايد و پادگان ابوذر را تصاحب كند و از آنجا به طرف تنگه كل داود حركت كند كه اگر اين اتفاق مي افتاد از آنجا به تنگه پاتاق مسلط مي شد. اگر شما روي ارتفاع پاتاق بايستي با دوربين حاشيه كرمانشاه را مي بيني يعني كسي كه از بازي دراز مي آيد، مي رسد به سمت شمال منطقه سرپل ذهاب كه پاتاق باشد از آنجا اسلام آباد غرب را مي تواند بگيرد و كرند را، سرازير مي شود مي آيد تا كجا؟ تا تنگه چهار زبري جايي كه منافقين آمدند از تنگه چهار زير مي توان كرمانشاه را ديد.
اهميت اين منطقه به خاطر آن بود كه اگر عراق مي توانست در آن مناطق پيش روي كند بدون شك ايلام و استان كرمانشاه را به راحتي مي توانست جدا كند. اما در آن ارتفاعات يك مشت افراد جان به كف و فداكار سد راه شدند و غلامعلي پيچك هم فرمانده اين افراد بود.
* سختي هاي كار در اين مناطق چه بود؟
- امكانات بسيار محدود از مشكلات كار بوده است. ما امكانات نداشتيم. عراق در ارتفاعات بازي دراز در آن زمان، پشت سر خود جاده زده بود و به راحتي تردد داشت و با عقبه هاي خود در ارتباط بود. اما امكانات ما چنين اجازه اي نمي داد. حمل و نقل مهمات، آب و آذوقه و از طرف ديگر انتقال مجروحين، هماهنگي بين افراد در حال فعاليت و درگيري و تداركاتي ها همه و همه براي خود داستاني بود. جيره بندي مهمات از سختي ها و مشكلات ديگر منطقه بود جابجايي و هماهنگي نيرو در آن ارتفاعات واقعاً سخت بود. ارتباط برقرار كردن و ايجاد هماهنگي بين محورهاي درگيري از مشكلات ديگر كار بود مثلاً جبهه جنوبي و سرآسياب گرم كه نوك پيكان درگيري هاي ما بود اما رودخانه سرآب كن مانع برقراري ارتباط بين اين دو جبهه بود. ايجاد موانع و كارگزاري انواع مين ها در ارتفاعات سختي كار را بيشتر مي كرد. حاج اكبر نوجوان همانجا بخاطر مين ها زخمي شد.
عراقي ها مين كاري را درست از زير سنگرهايشان شروع كرده بودند. در ارتفاعات درگيري هاي نزديك و تن به تن تلفات زيادي مي گرفت. ما مشكل پشتيباني آتش توپخانه داشتيم.
* شهيد غلامعلي پيچك در اين شرايط سخت چه نقشي داشت ؟
- شهيد پيچك در گره گشايي تمام اين مشكلات و سختي ها نقش فعال و تعيين كننده داشته است. آذوقه و مهمات توسط افراد خاصي تا پاي ارتفاعات مي آمد. از آنجا افراد ديگري بودند كه مهمات و آذوقه را با قاطر ها به ارتفاعات مي رساندند و تمام هماهنگي ها از نقطه شروع تا اين كه امكانات به قله ارتفاعات برسد همه توسط شهيد پيچك تدبير و هماهنگي مي شد. جابجايي مجروحين هم چنين بود.
تهيه گالن هاي 20 ليتري آب، تهيه تسمه و اين كه يك سري سقا شوند و آب به بچه ها در ارتفاعات برسانند و چگونه رساندن آب، هماهنگي ها همه از طريق طراحي هاي پيچك صورت مي گرفت. ما مشكل پشتيباني توپخانه داشتيم، پيچك يك ديدباني را از گيلان غرب به خطوط عراق نفوذ داده بود. ديدبان در يك جايي قرار گرفته بود كه شهيد پيچك تعيين كرده بود. اين ديدبان با استقرار در محل گراهاي دقيق مي داد و توپخانه دشمن به طور دقيق گلوله باران مي شد و عراق از دقت كار پي به يك ديدبان برده بود، عراق سه گردان نيرو معطل يافتن اين ديده بان كرده بود. بحث استفاده موشك ماوليك بوسيله ي هلي كوپتر كبري از پيشنهادهاي شهيد پيچك بوده است. كدام خلبان هوانيروز جرأت اين كار را دارد اما عشق و علاقه بچه هاي هوانيروز به پيچك باعث شد كه اين پيشنهاد عملي شود و اين موشك را نصب كردند و حتي آزمايش كردند. شهيد پيچك با كمك ارتش، ارتفاعات بازي دراز را از جنبه هاي مختلف به دقت بررسي كرده بود و در اين فكر بود كه در آن ارتفاعات كجا مي تواند تانك مستقر كند كه با آتش مستقيم تانك كمبود آتش توپخانه را جبران كند. در اين ارتفاعات براي اولين بار براي زدن سنگرها از تانك استفاده شد بعد ها افرادي از ارتش عراق نيز در جاهاي ديگر از اين ابتكار عمل تقليد كردند اين هم از طرح و ابتكار عمل هاي شهيد پيچك بود. او براي برقراري ارتباط بين محورجنوبي و سرآسياب گرم با صحبت با جهاد سازندگي قرار شد با سه لوله 6 متري داربست فلزي پل زدند، يك پل نفر رو و زير درخت با اين پل كاملا استتار شد و بدين طريق رابطه اي بين اين دو محور ايجاد شد.
* امكانات تسليحاتي خودي و دشمن در چه وضعيتي بود؟ اين مقايسه نقش خودي ها را برجسته تر مي كند؟
- به لحاظ آذوقه تا اين حد بگوئيم كه وقتي در يكي از درگيري ها ارتفاعات را تصرف كرديم ما در سنگرهاي آنها انواع و اقسام خوراكي ها را يافتيم. امكانات غذايي براي افسران به گونه اي بود و براي سربازان به گونه اي ديگر. غذاهاي گوشتي ، ساندويچي اما به لحاظ مهمات هر قسمتي را كه ما مي گرفتيم و مهمات و سلاح آنها به غنيمت ما در مي آمد واقعاً بخش عمده اي از مهمات سپاه و ارتش را با هم تأمين مي كرد. اما ما اگر طرحي براي عمليات مي ريختيم بايد منتظر مي شديم و سهميه ها را ذخيره مي كرديم تا كه شب عمليات آتش داشته باشيم از نظر غذا و تسليحات در آن زمان جيره بندي بود. بچه ها در اين شرايط بود كه مردانه، بدون توقع مي ايستادند و مي جنگيدند و شهيد مي شدند.
* بعد نظامي و اقتدار فرماندهي شهيد پيچك چگونه بود؟
- غلامعلي پيچك را تقريباً با آن سن و سال همه پذيرفته بودند. در ارتش سرگرد اديبان، سرهنگ بدري، سرهنگ احساني، سرهنگ فتح الهي فرمانده توپخانه، سرهنگ مداح همه پذيرفته بودند وحتي نيروهاي خود را در اختيار او قرار مي دادند و تن به اجراي طرح هاي عملياتي او مي دادند. از اين طرف هم افراد بزرگي مانند شهيد وزوايي، شهيد حاج علي موحد، شهيد سردار خوارزمي، ابراهيم شفيعي از نيروهاي وي بودند با او همكاري داشته اند. يك پيوستگي و ارتباطي اين محورهاي به ظاهر پراكنده در اين ارتفاعات با هم داشتند كه در اثر شناسائي هاي متعدد، عمليات هاي محدود زياد، درگيري ها، توسط شهيد پيچك كشف مي شود. او متوجه مي شود كه محورها و ارتفاعات به نحوي با هم رابطه دارند و يك پيوستگي خاصي وجود دارد كه اين درك از منطقه در طراحي عمليات مطلع الفجر خود را نشان مي دهد و فرماندهي يكپارچه تمام اين محورهاي غرب هم به او سپرده مي شود. علاوه بر اينها خوش فكر بود . يعني يك فكر روشن عملياتي داشته است. تمام مواضع دشمن را خود مي رفته مي ديده بعد نيروها را با خود بر سر آن مواضع هدايت كرده است. بچه ها بر اساس مجموع اطلاعاتي كه داشتند يك اتاق جنگ ترتيب دادند در آن اتاق نقشه هايي بود كه مواضع دقيق دشمن مشخص شده بود. وضعيت سپاه و ارتش هم مشخص شده بود و شهيد پيچك بر اين اتاق مديريت داشت و مأموريت ها را با توجه به اطلاعات اين اتاق جنگ تعيين مي كرد.
* برخورد شهيد پيچك در ابتداي امر با ارتفاعات بازي دراز چگونه بود؟
- او زيركي خاصي داشت و از اين زيركي خوب بهره گرفت. پيچك و سايرين از عطاران مي پرسيدند در حوزه ارتش و تخصص و مطالعات و تجربيات شما تلقي از اين ارتفاعات چيست؟راه كارهاي تصاحب اين ارتفاعات كدام است؟ و بالاخره در تمام اين نوار مرزي كه كار كرديد بگوييد در قلاويز و چرميان چكاركنيم؟ پاسخ اين بود كه اين ارتفاعات مانع است نه چيزي كه بتوان بر آن تكيه كرد.
* آيا شهيد پيچك توانست براي آن ارتفاعات راه كار تعريف كند؟
- بله دقيقاً. شهيد پيچك براي آن ارتفاعات راه كار تعريف كرد. با جمع وارد بحث و تبادل نظر شد و نظرات خود را ارائه كرد. ارتشي ها راه كارها و تحليل هاي او را مي پذيرفتند و بر اساس آن عمليات ها صورت مي گرفت مثلاً جبهه سرگرد شهيد ادبيان در دامنه 1020 وارد عمليات مي شد. شهيد حاجي بابا در جبهه مياني در دامنه 110صخره اي نيروهايش حركت مي كردند جبهه ديگر نيروهاي ابراهيم شفيعي با حاجي علي موحد و يك تعداد ديگر از بچه هايي كه زبده بودند مثل حسين خالقي، محسن وزوايي همه در آن مرحله اول عمليات به عنوان محورهاي اصلي عمليات شهيد پيچك بودند و با ايشان كار مي كردند . بچه ها به او علاقه داشتند چه ارتشي ، چه سپاهي چه بسيجي. او هم از روي عشق كار مي كرد و در تمام زمينه ها فعال بود.
* بعد معنوي پيچك و تأثير آن بر بعد نظامي و اقتدار فرماندهي او چگونه بود؟
- او به لحاظ ايمان و اعتقاد از سر آمدان بود، اهل نيايش و راز و نياز هم بود. در سلوك با نيروهايش و سركشي، دلجويي، همدردي با آنها بسيار موفق بود. علي بسيار پيش مي آمد كه در دهاتي از كنار مغازه مثلاً جگر فروشي رد مي شد و در آن وضعيت غذايي منطقه، تنها بود مي توانست بخرد و بخورد ودلي از عزا به در آورد اما هيچ گاه از اين كارها نكرد حتي در خلوت تنهايي ها، چون فرمانده بود و مي دانست نيروهايش نيز چيزي از اين قبيل نمي خورند. اوبسيار مردم دار بود و كاري كرده بود كه همه با هم همكاري مي كردند. در آن جيره بندي ها اگر چيزي مثل نان در يك بخش از خط پيدا مي شد بخش هاي ديگر مي دانستند اگر پاي نان وسط باشد صد در صد سهم آنان هم در نظر خواهد بود. كسي پيدا نشد كه در خاطراتش از تندي، عصباني شدن بد اخلاقي او خاطره ي تلخي ياد كند. او هميشه گمنام عمل مي كرد در پي نام و رسم نبود بر عكس افرادي بودند كه در پي مقام و پست در اختلافات سياسي بني صدر و ساير نيروها بودند. او در يكي از ديدارهايش با امام خواسته بود كه امام دعا كند كه او شهيد شود. اكثراً هم شهيد شدند. او مرد عمل بود و اينها او را منحصر به فرد كرده بود. او در منطقه ي غرب وقتي از سمتي كه داشت بركنار شد همچنان آنجا ماند و به عنوان يك نيروي پياده و ساده خدمت كرد و حتي به مسئول خود كه قبلاً از نيروهايش بود مشورت مي داد. در عمليات مطلع الفجر هم به عنوان يك نيروي ساده شركت داشته است.
و اين جريان اوج ظهور اخلاص در اخلاق او بوده است. از سمت خود كنار گذاشته مي شود و زير دست يكي از نيروهايش قرار مي گيرد اما منطقه عملياتي را ترك نمي كند. مي توانست منطقه را ترك كند. مثلاً به طرف جنوب حركت كند كما اينكه بچه هاي ديگر براي ادامه مأموريتشان بعد از شهادت پيچك چنين كردند اما او ايستاد و به عنوان يك نيروي ساده و پياده در عمليات مطلع الفجر شركت كرد و حتي كمك فكري هم كرده است و در نهايت هم در آنجا شهيد شد . ما مثل او كم داريم . اخلاص او اينجا خود را به خوبي نشان مي دهد . او در پي نام و مقام و رتبه و ارتقاء نبوده است كه اگر چنين بود زير دست نيروي خودش در عمليات به عنوان يك پياده ساده شركت نمي كرد.
نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن
14 ارديبهشت 1403 / 24 شوال 1445 / 2024-May-03
شهدای امروز
صادق (كميل) عدالت اكبري
حسين شوريده
محمدجواد صالحيان
عيد محمد سبزي
بهرام(محسن) حسامي
سيد محسن معيل
برگزیده ها
امير حسين پور
مشاهده اطلاعات شهید
پوريا خوشنام
مشاهده اطلاعات شهید
غلامرضا بامدي
مشاهده اطلاعات شهید
فرماندهان شهید دانشجو
ناصر فولادي
غلامحسين بسطامي
مسعود آخوندي
عليرضا عاصمي
غلامعلي پيچك
سيداحمد رحيمي
عليرضا موحد دانش
عباس محمدوراميني
سيدمحمدحسين علم الهدي
علي هاشمي مويلحه
محمود شهبازي
محسن وزوايي
غلامحسين (حسن) افشردي(باقري)
جاويدالاثر احمد متوسليان
Scroll