باسمه تعالی
از سفر اردوی امور تربیتی
1- امور تربیتی یک اردوی چهار روزه برای دانشآموزان ممتاز ترتیب داده بود و از هر دبیرستان یک نفر را میپذیرفتند. از هنرستان بنده انتخاب شده و عازم اردو شدم. به ما گفته بودند ساعت 5 بعدازظهر در امور تربیتی حضور پیدا کنیم لذا مراجعه کردیم آن جا اطلاع پیدا کردیم که فردا صبح حرکت میکنیم و برای استراحت به خوابگاه تربیت معلم شهید باهنر رفتیم. هنوز با آقایان آشنا نبودیم و چند نفری را فقط میشناختیم. اول نماز جماعت برگزار شد سپس به سالن پذیرایی رفتیم با هم شام خوردیم سپس برای استماع سخنرانی حجت الاسلام میرخلیلی مسئول سیاسی عقیدتی شهربانی و امام جمعه هرمز به سالن رفتیم و پس از آن جهت استراحت به خوابگاه مراجعه کردیم. با چند تن از بچهها سر موضوع انتخاب تخت بحث کردیم. من الآن با محمد دولابی او کلاس چهارم دبیرستان طالقانی است آشنا شدهام و به انتظار آماده باش میخوابیم.
2- الآن که دارم مینویسم ساعت 10/5 دقیقه صبح است و بچهها پس از نماز نرمش و دو را انجام دادند و الآن روی تخت استراحت میکنند.
3- هم اکنون که قلم به دست گرفته ام با جمعی از دوستان در یکی از خوابگاههای دانشسرا هستیم همگی نشستهاند بعضی صحبت میکنند، بعضی شوخی میکنند، بعضی هم ساکت هستند و همه منتظر ماشین هستیم.
4- الآن ساعت نه و ربع است هنوز ماشین نیامده از ساختمان دانشسرا بیرون آمدیم و جلو سوپر نشستهایم و نوشابه میخوریم و پس از آن روی سکو نشستیم.
5- با خیلی از بچهها دوست شدیم همینطور آقای کامران محمودی، زمان حرکت به ساعت 4 بعدازظهر موکول شد. من با محمد دولابی برای خرید مجله به شهر رفتیم به همین سبب از بچهها عقب ماندیم البته بچهها رفتند اسکله بازدید و برگشتند ما به امور تربیتی رفتیم و دوباره وقتی بچهها از اسکله برگشتند ما هم آمدیم خوابگاه و ناهار را خوردیم.
6- حرکت باز هم از ساعت4 به ساعت6 موکول شد و بالاخره ساعت6 ماشین آمد و وسایل را برداشتیم و حرکت کردیم و داخل کشتی نشستیم و منتظر هستیم که کی حرکت میکنیم.
7- بعد از ساعتها انتظار بالاخره کشتی ایران هرمز21 که یک کشتی باری ولی مجهز است از اسکله دور شد و وارد دریا گردید. ساعت (8/15 دقیقه) ما در حال مطالعه برای گذراندن وقت هستیم.
8- نماز جماعت در عرشه کشتی با شکوه خاصی همراه با برادران اهل سنت بخشهای دیگر برگزار گردید و شام را که خاویار بادمجان است خوردیم و در کابین خوابیدیم.
9- الآن ساعت چهار و نیم صبح است و ما توی صف هستیم برای وضو گرفتن (تعداد بچهها 120 نفر است) نماز را خواندیم.
10- اکنون ساعت پنج و نیم است ما نمازمان را خواندهایم و آمدهایم روی عرشه کشتی. در این جا یعنی در دل دریا سحر با نسیم خنک واقعا جالب است. هنوز هوا تقریبا تاریک است به هر طرف که نگاه میکنیم دریا را در پیش رو داریم. از دور شعلهای را میبینم میگویند تأسیسات نفتی است. هوا کمکم روشن میشود.
11- خورشید از دور از پس دریا در هوایی قرمز رنگ آرام آرام بیرون میآید.
12- هم اکنون ساعت 6/15 دقیقه است بچهها پس از تمرینات نرمشی بر روی عرشه مشغول بازدید از قسمتهای مختلف کشتی هستند با هم جمع میشویم و عکس میگیریم و دور هم در گوشهای از کشتی جمع شدهایم و حرف میزنیم.
13- حالا ساعت 8 و ربع کم است من با بچهها در بالای کشتی روی صندلی نشستهایم و مناظر اطراف را تماشا میکنیم چند بار ماهیهای بزرگ بر اثر صدای موتور کشتی به هوا بلند شدند و شیرجه رفتند. بچهها همه تماشا کردند یک بار هم یک گروه از دلفینها پرش کردند و چند بار هم مار دریایی به رنگ زرد دیدیم که در سطح آب حرکت میکردند. بچهها میخواستند عکس بگیرند و فیلم تهیه کنند که موفق نشدند ولی از طرف مسئولین فیلمی از یک مار گرفته شد.
14- ساعت 9/5 است ما تازه پس از ساعتها انتظار کوهی را در روبهروی خود میبینیم که هنوز دقیقا معلوم نیست. در طبقه فوقانی کشتی هستیم من روی پتو نشستهام و بچهها هم یا نشستهاند و یا دارند دلفینهایی را که پرش میکنند تماشا میکنند. ضمنا بین ساعت 8 تا 10 مراسم نوحهخوانی در طبقه فوقانی کشتی انجام گرفت که واقعا جالب بود.
15- کمکم به همان کوه که گفتم نزدیک میشویم. میگویند جزیرهی ابوموسی است. در حدود ساعت1 به جزیره رسیدیم به محض این که رسیدیم چشممان به پرچم جمهوری اسلامی در بالای تپهای که در روی آن یک اطاقک نگهبانی و ضد هوایی بود افتاد و این حکایت از این دارد که جمهوری اسلامی در قلب خلیجفارس هم نفوذ و حاکمیت قوی دارد. ماشینهای سپاه و ژاندارمری و فرمانداری منتظر ما بودند. سوار شدیم و به مسجد سیدالشهداء که محل استقرار ما بود رفتیم وضو گرفتیم و نماز جماعت خواندیم بعد به سالن غذاخوری رفتیم. این سالن غذا خوری را اولین بار ما استفاده کردیم و افتتاح شد. سالن بزرگی است که همه یک دفعه توانستیم استفاده کنیم. بعد همه ساکهایمان را در مسجد گذاشتیم و به بازدید رفتیم. با ماشین ابتدا به تاکستان و نخلستان که تازه کاشته بودند رفتیم خیلی بزرگ بود. بعد بازدید از فرودگاه داشتیم که خیلی بزرگ بود.
28 ارديبهشت 1403 / 9 ذيالقعده 1445 / 2024-May-17