ایشان اخلاق خاص و منحصر به فردی داشت که من به عنوان خواهرش می گویم هیچ کس نداشت. بعضی ها که می خواستند شوخی کنند به محض این که او را می دیدند احساس شرم می کردند و از ایشان خجالت می کشیدند که حتی جسارتی کنند. من سه سال از خواهر شهیدم بزرگ تر بودم همیشه می گفت اگر من زودتر از تو رفتم برایم قرآن بخوان و یا هفته آخر زندگی که پنج شنبه بود و سر قبر شهدا رفته بودیم در جایش که امروز ده سال است آن جا خوابیده است آرزو کرد که کاش پسر بود و به جبهه می رفت و شهید می شد.
استاد عربی تربیت معلم ایشان در مراسم ایشان گفتند که یک بار جواب یک سوال را من اشتباها برای دانشجویان گفتم و ایشان جواب درست را در زنگ استراحت به من گفتند که این هم یک جواب است ولی به من نگفت که شما اشتباه کردید بلکه آن را به عنوان یک راه حل دیگر پیشنهاد داد و از آن زمان به بعد این دانشجو جزء دانشجویان برجسته من به شمار می آمد و یا خودش می گفت دوست ندارم کسی بفهمد که من طلبه هستم.
29 ارديبهشت 1403 / 10 ذيالقعده 1445 / 2024-May-18