بسم الله الرحمن الرحیم
تقدیم به بهترین دوستان و برادران عزیزم (کلاس ج)
سلام علیکم. امیدوارم سلام گرم و دلنشین مرا که از اعماق قلبم سرچشمه می گیرد و از سرزمین های خون و ایثار و دود و باروت و گرم و سوزان خوزستان به سوی شما سرازیر می شود پذیرفته باشید. باری برادرها علت دیر نامه نوشتن فقط نامعلوم بودن آدرس است، لذا چون ما در نزدیکی منطقه عملیاتی خیبر هستیم ولی آدرس ما مشخص نیست و امکان نقل و انتقال ما بیش تر است، لذا تقاضا دارم جواب نامه را بنویسید. باری برادران بسیار مهربانم قلبم و زبان عاجز است از حماسه ها و شهامت و جوانمردی این سلحشوران اسلامی را توصیف کند؛ چرا که امروز روز احیای حکومت الله در سرتاسر جهان است. امروز روز نبرد، روز ایثار و از جان گذشتگی است. امروز ابراهیم ها زیاد است و فرزندان خود را اسماعیل وار به قربانگاه خداوندی می فرستند. امروز رزمندگان پر توان اسلام در جبهه نور علیه ظلمت غوغا می کنند و با مناجاتی که در سنگرها انجام می دهند انسان را چنان تحت تأثیر قرار می دهند که آدم از خود بیخود می شود. شما برادرها برایمان دعا کنید چرا که دعای شما در پیشگاه خداوندی قبول می شود. بخصوص به من روسیاه و گنهکار که معصیت تمام وجودم را فرا گرفته است، ولی از آن روز بیم دارم که تجارتم سود نداشته باشد و مرگم به شهادت نیانجامد. پس دعا کنید بخصوص به برادرم احمد قلعه ای بگویید که تمام پیروزی ها از آن دعاهای شماست. پس دعا کند برای ما و از درگاه خداوندی برای اینجانب طلب عفو و بخشش کند تا بلکه بدین طریق لیاقت و شایستگی داشته باشم برای شهید شدن. خاطرات از جبهه زیاد است ولی فرصت و وقت کم. حالا که این نامه را می نویسم در سنگر عشق و شهادت رزمندگانی در پیشم هستند که نور الهی از صورتشان مشخص می شود و از زیارت قبر مطهر اباعبدالله الحسین(ع) صحبت می کنند، ولی حالا در حدود پنج فروند از هواپیماهای متجاوزین در نزدیکی ما زمین های خالی را بمباران کردند. به خدا برادران امدادهای غیبی در جبهه به حدی زیاد است که ما از نزدیک گوشه ای از آن ها را می بینیم. دو فروند هواپیمای عراقی دیروز صبح زود با فاصله خیلی کم نتوانستند ما را هدف قرار دهند، چون خداوند چنان رعب و وحشتی در دل های این ها انداخته که چشم هایشان از دیدن ما پوشیده می شود و نمی توانند واقعیت ها را ببینند. طبق آیات الهام بخش قرآن مبین «وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ» (سوره یس)
زیارت کربلا نزدیک است. دیروز من با یکی از مجاهدين عراقی که دوشادوش ما با مزدوران بعثی می جنگد، پرسیدم: برادر، ما که این همه عاشق زیارت امام حسین(ع) و ادامه دهنده راه حسین(ع) هستیم، آیا شما که در عراق بودید کربلا را زیارت می کردید. گفت که برادرهایم کربلا عاشق های خود را پیروز می طلبد و به قدری از حرم امام حسین(ع) و از صحن و از موقعیت آن جا صحبت کرد که ناخودآگاه اشک حسرت و اشک انتظار از چشمان ما سرازیر شد و بعد او گفت: برادرها مطمئن باشید که به زودی زود شما قدم به دیار صحن مرقد مطهر اباعبدالله(ع) خواهید گذاشت. البته صحبت و حرف زیاد است ولی متأسفانه وقت کم. در پایان سلام مرا به تمامی برادران کلاس و به تمامی استادان و مدرسین و به برادر مرتاض و احمد قلعه ای برسانید. منتظر نامه دیگری باشید و جوابش را ننویسید. فقط برایم دعا کنید تا خدا گناهانم را ببخشد تا من هم ان شاءالله به درجه والای انسانی یعنی شهادت بتوانم برسم.
28 ارديبهشت 1403 / 9 ذيالقعده 1445 / 2024-May-17