براي نوشتن از شهيد بايد به قلبم بگويم كه از دشتستانهاي داغدار و سرخ شقايق وضو بگيرد و بايد به قلم بگويم كه از تراوش عشق جوهر بگيرد چراكه شهدا رنگينكمان عشق و حماسه و جهش و جاودانگي را در آسمان زندگي ما ترسيم كردند... . آري سرچشمه همه روياها، تنش آبي ايمان، تپش پرحرارت همت، پايداري درخت انقلاب اسلامي به بركت نگاه گرم تكهتكههاي خورشيدي است كه سبزسبز برآمدند و به بار نشستهاند و سرخ سرخ دل بر دل خاك نهادهاند... . و شهيد عبدالهي يكي از اين پارههاي نور است كه در تاريخ 7/4/1342 در خانوادهاي مذهبي بدنيا آمد و فرزند اول و خانواده بود و پدرش او را خیلی دوست داشت در مدرسه جز نفرات برتر دانش آموزان بود و هنگامی که پا به دبیرستان گذاشت یک جوان پاکدامنی بود که عشق به خدا در وجودش بود و تمام زندگی اش را وقف مردم کرده بود ودر همان سن امر به معروف و نهی از منکر را در مورد هم کلاسی هایش انجام می داد در دوران انقلاب عاشق امام خمینی بود و در پخش اعلامیه های امام فعال بود و همچنین به خاطر خط زیبایش اکثر شعار ها را او می نوشت. بعد از تشکیل حزب جمهوری او عضو حزب شد و فعالیت های زیادی در دفتر مهریز حزب جمهوری داشت و بدین ترتیب روزها تدریس می کرد و اوقات بیکاری را برای خدمت به مردم و جامعه در حزب فعالیت داشت. پس از پیروزی انقلاب به فعالیت در انجمن اسلامی دبیرستان پرداخت ودر مدرسه از لحاظ اخلاق و رفتار و درس، او جز بچه های نمونه بود. وي از آغاز دبستان علاقه زيادي به قرائت قرآن داشت، پس از يادگيري در محافل گوناگون به قرائت كلام نور ميپرداخت، وي قرآن را به شيوه «عبدالباسط» قرائت ميكرد، او از ذوق شعري و خط خوبي برخوردار بود، آنقدر صفات خوب اخلاقي در وجود شهيد به اوج رسيده بود كه او را سرشار از صداقت، ديانت، صفا و مهرباني و... كرده بود، وي اسوه تمام نماي يك «انسان كامل» بود كه كمتر كسي پيدا ميشد كه بتواند با او برابر باشد، بمانعلي در ضمن اينكه در كلاسهاي درس اخلاق شركت ميكرد، نمونه عملي و عيني عرفان و كرامت در جامعه بود، امر به معروف و نهي از منكر، دلسوزي براي ارزشهاي انقلاب، و حضور در تمامي صحنههاي ريز و درشت از خصوصيات منحصر به فرد شهيد است او كه به مطالعه كتاب هاي استاد شهيد مطهري علاقه داشت، خط فكريش با خط فكري شهید بهشتي عزيز و با هنر... هماهنگ بود و چندین بار به خاطر دوست داشتن شهید بهشتی و مخالف بودن با بنی صدر در درگیری ها کتک خورده بود و از همه به اصطلاح دينداران غربي مآب كه آگاهانه يا ناآگاهانه انحراف ايدئولوژيكي داشتند، متنفر بود و به همين دليل با بينش ناب پيرو خط امام و ولايت فقيه بود و سلحشوري او هيچگاه فروكش نكرد و همواره سختكوش و انقلابي به راه خود ادامه داد.
در کارهای کشاورزی کمک حال پدرش بود و چون شغل پدرش مقنی بود او نیز این شغل را ادامه داد و در سال 1360در دانشسرای تربیت معلم ثبت نام کرد و قبول شد و با توجه به نیاز شدید جامعه به مدرس تنها به درس خواندن اکتفا نکرد و شغل شریف معلمی را برگزید. شهيد عبدالهي كه تحت تأثير روحيه لطيفش ذوق شعري داشت، شعر ميسرود و اشعارش در مجله عروهالوثقي كه چاپ حزب جمهوري اسلامي بود درج ميشد و او با اين مجله ارتباط تنگاتنگ داشت. با شروع جنگ تحمیلی با این که اولین سال تربیت معلم بود نتوانست بماند و عازم جبهه شد. آنقدر با ديگران متفاوت بود كه دوستانش شهادت او را حس كرده بودند، و آخرين باري كه به جبهه رفت، رخسارش بسيار زيبا شده بود، با همه متفاوت شده بود، در هنگام خداحافظي با دوستانش قرآن را با لحني دلنشين خواند و به آنها گفت كه ديگر او را نميبينند و همه كارهايش را آماده كرده بود و آنها به سختي از او دل كندند. آري براستي كه شهيدان را تنها شهيدان ميشناسند كه آنان مسافران طريق عشق و ايمان هستند، آري شهيد بمانعلي براستي بر صحيفه عشق ماندگار شد، وي زمانيكه با جبهه رفتنش مخالفت شد 3 روز اعتصاب غذا كرد، سرانجام به مدت 6 ماه همراه با دانشجويان بسيجي خالصانه در جبههها جنگيد و سپس با پهلوي مجروح و سرشار از اشتياق به لقاء معبود نائل شد. و به شهادت كه آرزوي قلبياش بود نائل آمد، وي در عمليات رمضان دعوت حق را لبيك گفت و در تاريخ 23/4/1361، به وصال معشوق رسيد.
14 ارديبهشت 1403 / 24 شوال 1445 / 2024-May-03